
قصه های بامزه_ داستان ساندویچ
فرستاده شده در یکشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۹اسم «ساندویچ»ی که امروزه تهیه میکنیم، از لقبِ جان مونتاگو (ملقب به لُرد ساندویچ)، اِرلِ چهارمِ «ساندویچ» (شهری در کنت، بریتانیا)، برجای ماندهاست.
لرد ساندویچ که از اشراف سدهٔ هجدهم میلادی در بریتانیا بود، روزی به پیشکارش دستور میدهد که تکهگوشتی آمادهٔ خوردن را بین دو تکه نان قرار دهد و برایش بِبَرد. گفته شده که او آنقدر عاشق بازی بوده که نمیخواسته از سرِ میز بلند شود و با اینجور غذا خوردن میتوانسته به ورقبازی در حین غذا خوردن ادامه دهد، بدون آن که از چنگال استفاده کند و بی آن که ورقهای بازی بهخاطر چربیِ گوشت کثیف شود. بدین ترتیب، دیگران نیز معمولاً به هنگام سفارش غذا میگفتند «عینِ ساندویچ»! یعنی، همانی که ساندویچ سفارش داده.
ولی خودِ این ایدهٔ لرد ساندویچ قرنها پیش از وی وجود داشته و مردم نقاط بسیاری از جهان تجربهٔ خوردن غذا به روشی مشابه را مدتها بود که در فرهنگ خود داشتند. از جمله، آرتور کریستنسن، از ایرانشناسان بهنام غربی، در کتاب خود «ایران در زمان ساسانیان» (Sassanid Persia) به غذایی به نام بزمآورد (bazmāward) اشاره میکند که در دورههای جنگ یا وقایع دشوار در دربار ساسانی سرو میشده. منبع وی، متنی به زبان فارسی میانه (پهلوی) با عنوان «آییننامک» مربوط به عصر ساسانی بوده که در آن به شیوهٔ غذا خوردن پادشاه با شمار اندکی از مقامات بلندپایه در زمان جنگ نیز پرداخته شده و چنین آمده که آشپزان دربار برای شاه و همراهانش تنها نمک و آب و سرکه و بشقابی از ساندویچهایی آماده بهنامِ بزمآورد میآوردند تا سریع غذایشان را میل کنند و به امور مملکت رسیدگی نمایند.
پس از فتح ایران به دست سپاهیان اسلام نیز اعراب همین سنت بزمآورد خوردن را وارد فرهنگ خود کردند؛ بهطوری که اشاراتی در نوشتههای مورخان عرب به صرف بزمآورد در دربار خلفای عباسی وجود دارد. این واژه بعدها در برخی متون عرب به «زماورد» تغییر پیدا کرد.
بازگشت به مقالات