همه راه ها به سس خرسی ختم می شود

سال ها پیش، روزی روزگاری، در همین شهر بزرگ مغازه های کوچکی بودند که اولین فروشنده ها و همراهان مهرام محسوب می شدند، گزارش مصاحبه کوتاهی که می خوانید، داستان یک دیدار کوتاه با آقایی به نام تبریزیان طالبی است که سالهاست فروشنده مهرام است. مغازه ای کوچک در خیابان خوش، نبش خیابان ، جایی که یک مغازه دار از روزهای خوب گذشته می گوید.

توی یکی از همین کوچه پس کوچه های قدیمی تهران یه بقالی کوچولو هست که بر خلاف اینکه خیلی کوچیکه اما تو محل خیلی محبوبه، به خاطر اینکه بتوانم با خیال راحت با صاحب مغازه گپ بزنم یک نیم ساعتی را مجبور شدم صبر کنم تا سرش یک خورده خلوت تر بشه.

وقتی وارد مغازه شدم با اینکه می دونستم این مغازه نزدیک به بیست ساله که فقط انحصارا محصولات مهرام را می فروشد اما خب جا خوردم و فکر کردم وارد شرکت مهرام شدم همه چیز از انواع سس بگیر تا ..تو این مغازه یافت می شد.

صاحب مغازه یک پیرمرد بامزه است که سعی داشت نهایت همکاری را با من داشته باشه بعضی موقع ها یادش میرفت و می زد تو جاده خاکی و از روزایی می گفت که پیش پدرش تو مغازه کار می کرده و همیشه می خواسته از زیر کار در بره!

منم از روزایی می پرسم که خودش به تنهایی کرکره مغازه را بالا می کشیده و از اولین مهرام ها٬ صاحب مغازه می گفت “یه چند ماهی می شد که تنهایی مغازه را اداره می کردم و می دیدم که به فاصله کوتاه خیلی ها می آیند وسراغ سس خرسی مهرام را می گیرند و از نبودش در مغازه ناراحت بیرون می رفتن. یکبار به کارخونه سفارش دادم و در همون هفته اول هر چی خریده بودم تمام شد! پیش خودم گفتم که امکان نداره که یک شرکتی فقط یک محصولش این خوب باشه و از همون فرداش تمام مغازه را با تمام محصولات پر کردم. “آشنایی این آقای مهربان با شرکت مهرام اینطوری بوده و ایم همه سال از سس خرسی به آبلیمو و رب و خیلی چیزای خوشمزه دیگه به مغازهاش راه یافته اند و مشتریان خاص خودش رو که البته خیلی خوش مزاج هستند را راضی نگه داشتم.

از قیمت های اولیه مهرام که می پرسم انگار داغ دلش را تازه می کنم آنقدر از گرانی همه چیز حرف می زند که کم کم حرف قیمت های اولیه مهرام لا به لای صحبت هایمان گم می شود یه چند دقیقه که می گذرد می گوید “اون اول ها قیمت های سس خرسی ها خیلی خوب بود و چون خیلی هم خوشمزه بودش در عرض یک هفته تمام می شد اما الان خب نمی شود که آن موقع را با الان مقایسه کنی ولی خب گران شده دیگر.” یک خاطره با مزه هم که یادش می آید باز هم مربوط به سس خرسی است! “یک بار یه خانمی اومد تو مغازه کلی داد و بیداد راه انداخت ٬خانم را می شناختم از مشتری های همیشگی خودم بود و از آن همه عصبانیتش خبر نداشتم. بعد از اینکه عصبانیتش کمی فرو کش کرد با التماس از من خواست که برای یک مدت هم که شده به پسرش سس خرسی نفروشم٬ با تعجب نگاهش کردم و ادامه داد که آخر دیگه خسته شدم از بس ماکارونی درست کردم! تا موقعی که سس خرسی در خانه داشته باشیم من موظف هستم که ماکارونی درست کنم و تمام اهل خانه از این رشته های دراز خسته شدند٬ خواهش می کنم که برای یک ماه به پسرم بگویید تمام شده، سس خرسی نداری.”

خاطره هایش خیلی پر رنگ نیستند از هر کدام یک خورده تعریف می کند و در هر جمله اش نه تا مهرام می گوید. درآخر اضافه می کند که “حالا من این همه از سس خرسی تعریف کردم یک دفعه تصمیم نگیرید که دیگه در طعم و کیفیت سس وسواس به خرج ندهید من با جدیت از طرف خودم، هر کسی یک بار طعمش را بچشد فوری متوجه می شود که طعمش عوض شده”

به او قول می دهم که این طور نخواهد شد و همیشه ماکارونی با سس خرسی مهرام خوشمزه خواهد بود.

اشتراک گذاری در pinterest
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter

منبع مقاله

مقالات مرتبط